سفر یک روزه به ابیانه
هفتم شهریور ٩٢تصمیم گرفتیم عازم کاشان بشیم ساعت ١٠شب بود که راه افتادیم ساعت ١بامداد رسیدیم امامزاده آقا علی عباس و اونجا مستقر شدیم تاهم زیارت کنیم و هم اینکه دخترمون راحت بخوابه و اذیت نشه البته تینا خانوم تا ساعت ٤صبح بیدار و مشغول شیطنت بودندساعت ٤ونیم بود که بسلامتی خوابش برد و من هم از خستگی بیهوش شدم به خاطر همین صبح دیر از خواب بیدار شدیم وساعت ٩ازامام زاده به سمت ابیانه راه افتادیم ساعت حدودا ١١ بود که به ابیانه رسیدیم تینا همه ی مسیر رو خواب بود و به محض رسیدن بیدار شد منم همون وقتی این ٢تا عکس رو ازش گرفتم
دخترم به خاطر اینکه دیشب خوابش رو کامل نرفته بود و هم اینکه صبحانه ی کامل هم نخورده بود خیلی خوش اخلاق نبود و بهانه گیری می کرد برای همینه که توی عکساش اصلا نخندیده
بعداز ناهار رفتیم قمصر کاشان کلی گلاب و عرقیات خریدیم اما فرصت نشد جاهای دیدنیش رو بریم بخاطر اینکه باید زود برمی گشتیم چون بابا حسین مرخصی نداشت و صبح فرداش باید می رفت سرکار
اینجا هم امامزاده ی قهرود قمصره که تو راه برگشت برای استراحت رفتیم اونجا وتینای من هم خوش اخلاق شده