سفر نوروزی (کیاشهر)
وقتی رسیدیم بندر کیاشهر بابا حسین برای تینا کایت خرید واین لحظه ایی که تینا در حال گریه کردنه بابا در حال تلاش برای بالا بردن کایت بود تینا هم گریه می کرد ومیگفت حسین کایتمو بده میخام خودم ببرمش بالا
بابا هم که همه حواسش به بالا بردن کایت بود وقتی با کلی دوندگی کایت رو برد بالای بالا با خوشحالی اومد نزدیک وگفت تینا ببین رفت بالای بالا تینا هم با جیغ بنفش گفت بیارش پایین میخام خودم ببرمش بالا
و بابا که هنوز در حال نفس نفس زدن ناشی از تلاش برای بالا بردن کایت بود کایت رو آورد پایین و داد به دخملی
و دخترم شروع به تلاش برای بالا بردن کایت کرد
بعد ازکلی جیغ و داد و دویدن تماشای دریا وخوردن بیسکویت می چسبه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی